شبکههای اجتماعی امروزه به عنوان یکی از اصلیترین فناوریهای تحت وب مورد استفاده طیف وسیعی از کاربران فضای مجازی قرار گرفتهاند. شبکه اجتماعی Facebook با ۱.۲ میلیارد کاربر، شبکه Google+ با ۵۴۰ میلیون کاربر، شبکه Linkedin با ۴۰۰ میلیون کاربر و شبکه Twitter با بیش از ۳۰۰ میلیون شلوغترین شبکههای اجتماعی موجود در دنیا هستند. این حجم کاربر یک پاسخ کوتاه به این سوال است: «درآمد شبکههای اجتماعی از کجاست؟». در گزارش 10-K شرکت Facebook (گزارش 10-K گزارش جامع سالانهای است که Facebook بر اساس قانون ارائه میدهد و شامل مباحث مختلفی مانند کارایی مالی، ساختار سازمانی، درآمد به ازای سهم و .... میشود) بیان شد که درآمد این شرکت به ازای هر کاربر این شبکه اجتماعی چیزی حدود ۵.۳ دلار بوده است. این میزان درآمد در حالی است که این شبکه تقریبا به ازای هیچ کدام از سرویسهای مختلفی که در اختیار کاربران قرار میدهد پولی درخواست نمیکند. چگونه است که این شرکت توانسته به چنین درآمدی دست پیدا کند؟ چرا هر روز و هر روز به کیفیت خدمات خود میافزاید تا کاربران بیشتری را جذب کند؟ پاسخ کمی نگرانکننده است: پاسخ خود شما هستید و در واقع دادهای که به شبکه اجتماعی میدهید. شبکههای اجتماعی در واقع با دادههای کاربران و کاوش آنها (Mining) درآمد دارند. دادههایی مانند اطلاعات شخصی کاربران، روابط میان دوستان، موضوعات مورد علاقه، تعداد و محتوای نوشتهها، زمان حضور افراد در شبکه اجتماعی و غیره که با کاوش آنها میتوان دانش سطح بالا از کاربران شبکههای اجتماعی کسب کرده و الگوهای رفتاری کاربران را استخراج نمود. این دانش دقیقا همان چیزی است که مبنای قراردادهای کسبوکار به کسبوکار (B2B) شبکههای اجتماعی مشهور قرار میگیرد. اکثر این قراردادها با محوریت بازاریابی (Marketing) و تبلیغات (Advertisement) صورت میگیرد. رویکرد کلی در این حالات یافتن فرد یا افرادی است که دارای قابلیت خاصی هستند، رفتار خاصی دارند، علایق خاصی دارند و ... . به عنوان مثال چند نمونه از قراردادهای شرکت Facebook در این زمینه که افشا شدهاند در زیر آمده است: • قرارداد با چندین شرکت امور حقوقی برای تبلیغات: با تحلیل فعالیتها و محتوایی که افراد در شبکههای اجتماعی منتشر میکنند، میتوان افرادی که به مشکلات حقوقی برخورد کردهاند را شناسایی نمود. این افراد میتوانند هدف خوبی برای نمایش تبلیغات مربوط به دفاتر حقوقی باشند. یک مورد جالب در این میان شرکتی بود که با خرج چندصد دلار برای تبلیغات، موفق به عقد قراردادی به مبلغ صدهزار دلار شد. • چندین قرارداد برای بازاریابی خدمات ابری: شرکتهای خدمات ابری متعددی با عقد قرارداد با Facebook بروشور و یا مقالههای مربوط به خدمات خود را برای روسای شرکتهای مختلف و یا مدیران فنی آنها که در این شبکه حساب کاربری دارند ارسال کردند. • بهبود استراتژیهای تبلیغاتی یک شرکت B2B: یک شرکت B2B با دریافت گزارش کلیک کاربران مختلف بر روی پیوندها تبلیغات خود در این شبکه اجتماعی متوجه شد که بسیاری از افرادی که بر روی این تبلیغات کلیک کردهاند در واقع افراد عادی بوده و اصلا نمیتوانستند مخاطب کسبوکار این شرکت باشند. با این گزارش این شرکت استراتژیهای تبلیغاتی خود را تغییر داده و از هدررفت چندین هزار دلار جلوگیری نمود.
در مورد اخلاقی بودن اینگونه استفادهها از دادههای کاربران بحثهای فراوانی است. در واقع در بسیاری موارد ممکن است حریم خصوصی کاربران نقض شود و یا مشکلات و خطرات اساسی برای کاربران و یا جامعه به وجود بیاید: • با استفاده از تحلیل دادههای شبکههای اجتماعی، امکان سنجش علاقمندی نسبت به محصولات و شرکتهای تجاری مختلف وجود دارد. افرادی که دسترسی به این اطلاعات دارند میتوانند با سو استفاده از این دانش به بررسی رشد محبوبیت این شرکتها پرداخته شده و بر روی شرکتها و محصولات سودآورتر سرمایهگذاری کنند. این گونه اعمال به شفافیت بازار ضربه زده و مشکلات جبرانناپذیری برای اقتصاد جامعه و بازار بورس به وجود میآورد. • هر چند استفاده از اطلاعات کاربر برای ارائه تبلیغات متناسب با نیازهای کاربر امری طبیعی و مرسوم است، اما فروش اطلاعات کاربر به شرکتهای تبلیغاتی بدون رضایت یا اطلاع آنها اشتباه و خطرناک است. شرکتهای تبلیغاتی با خرید اطلاعات خصوصی کاربران از شبکههای اجتماعی، تبلیغات متناسب با علایق کاربر را برای او ارسال میکنند، که در صورت عدم رضایت آنها ممکن است احساس امنیت را از بین ببرد. • حتی زمانی که رضایت و آگاهی کاربران کسب شده باشد، نباید این دادهها به صورت خام برای تحلیل مورد استفاده قرار گیرد. در اصل در صورتی که گمنامسازی (Anonymization) دادهها انجام نشود، حریم خصوصی کاربران حتی توسط یک متولی امین و قابل اعتماد میتواند دچار خدشه شود. نمونههایی از مخاطرات جمعآوری و تحلیل دادههای کاربران در دنیای وب در مورد مخاطرات جمعآوری و تحلیل غیر اصولی، میتوان به عنوان یک نمونه به مورد شرکت گوگل اشاره کرد. این شرکت شناختهشده و بینالمللی که به اطلاعات وسیعی از کاربران دسترسی دارد، با جمعآوری اطلاعات اضافی و تحلیل دادههای کاربران بدون اطلاع آنها در موارد متعددی حریمخصوصی کاربران را زیر پا گذاشته است، از جمله : 1- Street View: توسط این محصول که بر روی سرویس نقشه گوگل سوار است، این شرکت میتواند نمای ۳۶۰ درجه از بسیاری از مکانهای شهرهای دنیا را در اختیار کاربران قرار دهد. این عکسها توسط اتومبیل مخصوص شرکت گوگل که در مسیرهای متعدد در رفت و آمد هستند دریافت میشوند. در سال ۲۰۱۰ معلوم شد که این اتومبیلها در کنار تصویربرداری از مکانها، اطلاعات شخصی، کلمات عبور و اطلاعات شبکه بیسیم اینترنت محیط و منازل مردم را ضبط و ذخیره میکرده است. 2- سرویس Gmail: در سرویس پستالکترونیکی شرکت گوگل که توسط بسیاری از کاربران اینترنتی استفاده میشود، پستهای الکترونیکی کاربران پردازش شده و گروهبندی میشوند. گوگل با پردازش متون پستها، نوع مطلب و محتوای کلی آنها را بهدست میآورد و این نتایج را به شرکتهای تبلیغاتی میفروشد. 3- مرورگر Safari: این مرورگر برای دستگاههای محبوب شرکت Apple به شکلی طراحی شده است تا در تلفنهای همراه، درخواستهای کاربران رصد نشود. این در حالیست که در سال ۲۰۱۱ مشخص شد که سرویسهای گوگل با استفاده از کدهای مخفی، تنظیمات امنیتی Safari را دورزده و درخواستهای کاربران را کنترل میکرده است. 4- تلفنهای هوشمند Android: سیستمعامل اندروید توسط شرکت گوگل طراحی شده است. یکی از قابلیتهای این سیستمعامل، امکان ارتباط دستگاههای مختلف یک کاربر از طریق فضای مجازی است و به اشتراکگذاری اطلاعات دادههای موجود بر روی آنها است. با استفاده از این قابلیت، بسیاری از دادههای کاربر از جمله برخی از گذرواژههای وی در دسترس شرکت گوگل خواهد بود که میتواند به راحتی در اختیار دولت آمریکا بر اساس قوانین فعلی این کشور قرار گیرد. تمامی این موارد به این معنا نیست که در فضای مجازی فعالیت نکنیم، اما با دانستن ارزش دادههای ما برای شبکههای اجتماعی و مخاطرات حاصل از این امر میتوانیم با احتیاط و آگاهی بیشتر در این فضا حضور داشته باشیم. قابل توجه است که بسیاری از روشهای مقابله با این مخاطرات در آگاهیرسانهای قبلی مورد اشاره قرار گرفتند.